تحولات منطقه

۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۵
کد خبر: ۴۱۰۸۳۰

قدس آنلاین: در مقابله با افشای حقوق‌های نجومی، در رسانه‌های داخلی و خارجی با دو نوع برخورد به‌صورت زیر بنایی و روبنایی مواجه شده‌ایم، اشخاصی که با این پدیده نامبارک به صورت روبنایی برخورد می‌کنند، درمان را بر پیشگیری مقدم داشته‌اند...

فیش های نجومی در ادبیات اقتصاد الهی
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین درودی، معاون ستاد همکاری‌های حوزه‌های علمیه و وزارت آموزش و پرورش، در یادداشتی به بررسی حقوق‌های نجومی از منظر اقتصاد توحیدی پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه می‌آید:


در مقابله با افشای حقوق‌های نجومی، در رسانه‌های داخلی و خارجی با دو نوع برخورد به‌صورت زیر بنایی و روبنایی مواجه شده‌ایم، اشخاصی که با این پدیده نامبارک به صورت روبنایی برخورد می‌کنند، درمان را بر پیشگیری مقدم داشته‌اند، چراکه پیشگیری باید از فرد فرد شهروندان آغاز شده تا به مسئولان و مخاطبان ردیف اول برسد مگر در موارد استثنایی و این راه را قرآن حکیم به انسان آموزش داده و در سبک زندگی مفسران حقیقی آن قابل مشاهده می‌باشد. در این مقاله به روش پیشگیرانه، درباره این بیماری اقتصادی پرادخته می‌شود.
از دیدگاه آیات قرآن کریم، انسان به کثرت مال علاقه داشته و این کثرت‌طلبی در مصادیقی مانند حقوق‌های نجومی و دیگر مفاسد اقتصادی توسط شیطان، برای بشر موجه و خواستنی جلوه داده می‌شود. مستند این نظر را می‌توانیم از سوره‌های «قصص» و «حدید» که در ذیل می‌آید استنباط و استخراج کنیم.
«فَخَرَجَ عَلَى‏ قَوْمِهِ فِى زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا یَلَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَآ أُوتِىَ قَرُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ‏»؛ «روزى قارون» با تمام تجمّل خود در میان قومش ظاهر شد،«با دیدن این صحنه» آنان كه خواهان زندگانى دنیا بودند «آهى كشیده و» گفتند: اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده، براى ما نیز بود. براستى كه او بهره‏ بزرگى «از نعمت‏ها» دارد.(قصص/ ۷۹)
در این آیه شریفه به روانشناسی خواهش‌های اقتصادی مردمان به ظرافت بی‌نظیری توجه داده شده که وقتی به بزرگی و زیادی ثروت و سرمایه دیگران مواجه می‌شوند، قلب آنها به ای کاش فرو می‌افتد و همین میل باطنی به حظ عظیم است که بعدا فرزندان نامشروعی مانند حقوق‌های نجومی را می‌زاید و یا دیگر مفاسد و موانع اقتصادی را بر پا می‌کند. همچنین آیه شریفه ازهدف کیفی، روابط اقتصادی بشر پرده‌برداری نموده و بیان می‌دارد که مقصود از زیاده‌طلبی و کثرت‌گرایی انسان، به ای کاش انداختن، اقوام و اطرفیان است، درحالی‌که قرآن حکیم در سوره حدید این رفتار را، کار کودکان معرفی می‌کند.
واژه (تفاخر) یک بار در قرآن و آن هم در سوره حدید آیه ۲۰ بکار رفته است: «اِعْلَمُوا اَنّما الحَیوةُ الدنیا لَعِب وَ زِینَةٌ و تَفاخرٌ بینکَم و تکاثرٌ فی الاموال و الاولاد؛ آگاه باشید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچه‌ای است طفلانه و لهو و زینت و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزون طلبی در مال و فرزندان است»
این آیه شریفه تبیین می‌کند که ریشه اشتیاق به حقوق نجومی با هدف کمی کثرت‌طلبی همراه است، و این معلولیت فکری در شهروندان یک جامعه در هر دوره‌ای خودش را به شکلی ظاهر می‌کند و برای پیشگیری و درمان آن باید از این آموزه قرآنی در سوره حدید و دیگر سور قرآن مدد گرفت، تا کتب درسی متعلمان از مدرسه تا دانشگاه با آن مأنوس گردیده و دانش‌آموختگان آثار آن‌را لمس کنند و مدیران اجتماع و مجریان اقتصادی در دوران تحصیل و ایام شباب، کثرت‌طلبی را بستر هر ظلم اقتصادی و اجتماعی وجدان نموده و همچنین ارتباط آن با تفکر فاسد و سیطره شیطان بر قلب آدمی در کارگاه‌ها و کلاس‌های آموزشی بر آمده از آموزه‌های قرآن کریم لمس گردد.
در آیه شریفه سوره توبه این آموزه نورانی چنین جلوه نموده است: «فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیوه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون؛ پس اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نیاندازد، بدرستی که خداوند می‌خواهد آنها را به این وسیله در زندگی دنیوی عذاب دهد و جانشان را در حالی بگیرد که آنها کافرند» (التوبه/ ۵۵)
در این آیه خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: مبادا شیفته اموال و اولاد منافقین شوی، چون اینها برای آنان نعمت نیست، بلکه نقمت است و آنها را بسوی شقاوت می‌کشاند، یعنی استدراجی از ناحیه خداست و خدا با این وسایل آنها را سرگرم می‌کند و در اثر این مشغولیت از ذکر خدا غفلت کرده و از روش بندگی عدول می‌کنند؛ لذا اینها در واقع مایه عذاب و گرفتاری آنهاست و زمانی هم که اجل آنها و موقع هلاکتشان برسد با حالت کفر از دنیا می‌روند و خدا جانشان را در حالت کفر از آنان می‌ستاند و این در نتیجه غرق شدن آنان در نعمات دنیوی و غفلت از یاد خداست.
این آیه شریفه به دو نوع نکته مهم اقتصاد شناسی توجه می‌دهد:
الف- میزان حق در اقتصاد کثرت نیست.
ب- کثرت‌گرایی در اقتصاد به همراه کفر همان عذاب دوزخ است که در دنیا به‌صورت، خدمتگزاری اموال و اولاد خودنمایی می‌کند.
با توجه به آیه شریفه فوق استنباط می‌شود که چشم‌های شهروندان یک جامعه، محرک فعالیت‌های اقتصادی آنها می‌باشد؛ چرا که با مشاهده کثرت اموال و اولاد دیگر هموطنان و همشهریان، ابتدا یک احساس حقارت در نفس خودشان احساس می‌کنند و این از آنجا ناشی می‌گردد که قاعده باطل، «حق با اکثریت و کثرت می‌باشد» در افکار آنان، میزان حقیقت جلوه نموده است.
معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعى از جنون مى‌شوند که یک شعبه آن عبارت است از «جنون نمایش ثروت» برای مردمان محروم و مظلوم، آنها از اینکه ثروت خود را به رخ دیگران بکشند لذت مى‌برند، از اینکه سوار مرکب راهوار، گرانقیمت و لوکس خود شوند و ازمیان پابرهنه‌ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بنشانند و تحقیرشان کنند احساس آرامش خاطر دروغینی دارند!
گرچه همین نمایش ثروت غالبا بلاى جانشان است زیرا کینه‌ها را در سینه‌ها پرورش مى‌دهد و احساسات را بر ضد آنها بسیج مى‌کند و همین عمل زشت و شرم‌آور طومار زندگى آنها را درهم می‌پیچد و یا ثروتشان را بر باد می‌دهد.! ممکن است این کار جنون‌آمیز انگیزه‌اى مانند «تطمیع افراد طمعکار» و «تسلیم افراد سرکش » داشته باشد، ولى آنها حتى بدون این انگیزه این عمل را انجام مى‌دهند، و این یک نوع هوی و هوس است نه برنامه و نقشه راه برای اداره اقتصاد جامعه تا حق به حق‌دار برسد.
این دسته از افراد اجتماع، ابتدا از کار و درآمد خدامدیریتی ناراضی گردیده و در مرحله ثانویی به اعتراض وادار می‌شوند و در گام سوم افکار ایشان آنها را به مبارزه با خالق رازق کشانده و در نهایت آنها را کثرت‌خواه می‌سازد، و رفتار آنان را با رذیله خودخواهی به‌صورت خواسته و ناخواسته تبدیل به یک شهروند زیاده‌طلب و از خود راضی می‌کند که به آنها اجازه دست‌اندازی بر حقوق دیگران را می‌دهد، و این گام‌های شیطانی قبح خیانت در امانت و انکار دادگاه عدل الهی را برای آنان در ظاهر سهل و خرافه جلوه می‌دهد و این مجوزی برای هجوم به اموال بیت‌المال و شهروندان شده تا حق دیگران را برای خود مباح کنند. حال برای اینکه خودخواهی اقتصادی در سبک زندگی شهروندان یک جامعه معین شود، می‌توانیم از روانشناسی اقتصادی آیات شریفه سوره‌های «الذاریات» و «المعارج» که درباره حقوق سائلان و محرومان آموزه‌های نورانی دارد، به یک قاعده اقتصادی دست پیدا کنیم.
در سوره ذاریات در توصیف متقین و پرهیزکاران می‌خوانیم که: « وَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ؛ و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود»(الذاریات/۱۹)» همچنین در سوره معارج در توصیف نمازگزاران حقیقی می خوانیم که: «وَ الَّذينَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ؛ و آنها كه در اموالشان حق معلومى است براى تقاضاكننده و محروم» (المعارج/ ۲۴ و ۲۵)
با توجه آیات شریفه سوره الذاریات و المعارج، آیا ما با سبک زندگی خود در زمین هواداران حقوق‌های نجومی بازی می‌کنیم یا در جاده پیشنهادی قرآن زندگی اقتصادی خویش را داره می‌نماییم؟ برای اینکه یک شاخص بدون خطا داشته و اقتصاد خود را با آن ارزیابی کنیم نیاز است آیات فوق را در سبک زندگی خویش و دیگران به داوری بگذاریم.
تعبیر به "حق" در آیه شریفه یک شاخص اقتصادی را علنی می‌کند که اگر حقوق واجب مانند زکات و خمس و سایر حقوق شرعی که بر همه مردم الزام‌آور بوده با میل قلبی اطاعت شود، میوه‌ای شیرین مانند حقوق غیر واجب را برای افراد مطیع در مقابل سائل و محروم به کام می‌نشاند، و این قضاوت قرآنی به هر انسانی پیام می‌دهد که جنابعالی چون در زمین اقتصادی شیطان که امروز با لباس حقوق‌ها نجومی خود را به نمایش گذاشته است، بازی نمی‌کنید اجازه انتقاد داشته و می‌توانید خویشتن را مبری معرفی کنید، زیرا زمینه و بستر آن‌را از نفس خویش تطهیر نموده‌اید.
امام علی(ع) در نهج‌البلاغه در تشریح موقعیت اقتصادی حضرت موسی، حضرت عیسی، حضرت داوود و خاتم رسولان بیان می‌دارند که این عزیزان درگاه حضرت احدیت از کثرت خدمت و قلت مصرف برخوردار بودند؛ چرا که قاعده اقتصادی نزد آنان عبارت از «حق با اکثریت اهل خدمت می‌باشد» نه با اکثریت اهل ثروت، و به فرمایش حضرت مولی علی(ع)، پیامبر خاتم(ص) با اقتصاد مقاومتی اجازه گشوده شدن باب برده‌داری و نظام ارباب رعیتی و اقتصاد سلطنتی و تکاثری را بر روی مستضعفان ندانند و تمامی آیه‌های قرآن کریم بر محبوبیت پیامبر اکرم(ص) در جوانب مختلف از جمله مباحث اقتصادی گواهی می‌دهد.

ایکنا

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.